پس بیا باعشق او، یک خانه ای آبادکن
یک اسیر بی گناهی را زغم آزاد کن
یک دل افسرده را، نور امیدی جان دهد
خنده بنشان بر لبی تا زندگی آسان شود
هر کجا بذر محبت جان بگیرد، زندگیست
عاشق راه حسین(ع)، داند که این آزادگیست
دیده از عشق حسین، می بارد و دل میرود
تا که زنجیر، جهالت از طریقت بگسلد
اندراین وادی دوصد رهزن به نام یا حسین(ع)
دامها افکنده اند تا دل نماند باحسین (ع)
با عزاداری فقط این نفس، راضی میشود
عاقبت دوراز حقیقت، نفس عاصی شود
گر بلای، کبر و آز و کینه و عقد وحسد
در دلی باقی بماند، کی به مقصد میرسد
همتی باید، جهاد نفس را احیاکنیم
عشق وایمان به خدارا باحسین(ع) برپاکنیم
در عبودیت بحق، عشق حسین(ع)، غوغا کند
عابد دنیا طلب را در عمل رسوا کند
ع ,حسین ,دل ,عشق ,جان ,باحسین ,حسین ع ,ع ، ,باحسین ع ,و کینه ,کینه و
درباره این سایت